مفهوم انقلاب گرچه از یک نقطه ذهنی آغاز میشود اما از آنجا که در پی تحول بنیادین در ساختار اجتماع و جهان است بهمنزله پدیدهای مخالف وضع موجود، نگرانی ویژهای را برای نظام بینالمللی و بهویژه قدرتهای بزرگی که دارای منافع ویژه در جهان و منطقه هستند ایجاد میکند. این مقاله که به روش تحلیلی و توصیفی به مطالعه، دو انقلاب پیروز مشروطیت ایران پرداخته و استقلال ایالات متحده را مورد مطالعه قرار داده است، ضمن پرهیز از هرگونه تعصب یا نگرش تکعاملی، در پی توضیح نقش نظام بینالمللی و منافع قدرتهای بزرگ و میزان تأثیرگذاری این نقش در پیدایش و پیروزی این دو انقلاب است.
نظام بینالمللی و قدرتهای صاحب نفوذ به شیوههای مختلف دیپلماتیک، مالی و حتی نظامی میتوانند در عوامل عمومی پیدایش و پیروزی انقلاب دخالت کنند و با اعطای کمک یا قطع حمایت خود، موجب افزایش یا کاهش نارضایتی عمومی و ضعف مالی حکومت، تقویت یا تضعیف تشکیلات گروههای مبارز و اندیشههای آرمانی و موفقیت یا عدم موفقیت حکومت در سرکوب انقلابیون گردند.