پس از پیروزی انقلاب اسلامی، قانون اساسی مشروطیت که بر سلطنت استوار شده بود، ناپذیرفتنی محسوب شد اما عقل حکم میکرد که طرد وضع پیشین، تنها هنگامی مقبول میافتد که انقلابیون پیروزمند در قالب متن مدونی، اعلام کنند خواستههای جدید آنها چیست و چه برنامهای را برای پیادهسازی آنچه وعده دادهاند، پیش خواهند گرفت. به همین دلیل، مجلسی به نام «مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی» که به مجلس خبرگان قانون اساسی مشهور شده است، برای نهاییسازی متن پیشنویس قانون اساسی که پیشاپیش تهیه شده بود، تشکیل شد. همه قوانین اساسی، برآمده از اوضاع اجتماعی زمانة تدوین قانون هستند و نمیتوانند نسبت به مسائل و رویدادهای همعصر خود، ساکت بمانند. ایران کشوری چندقومی است و که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تنشهای قومی مبتنیبر خودمختاریطلبی، استقلالخواهی و تجزیهطلبی، در مرزها و استانهای مرزی کشور پدیدار شد. نگارنده در این مقاله تلاش خواهد کرد نشان دهد که خبرگان قانون اساسی (که از میان جمع 73 نفره، 33 نفر را به دلیل وابستگی قومی یا تعلق خاطر به استانهای قومنشین گزینش کرده است) چه نگرشی نسبت به قومیت در هنگامه تدوین قانون اساسی داشتهاند. گمان نخستین نگارنده این است که خبرگان منتخب، نگرشی پنجوجهی (مذهبی، بدیهی، عقلانی، انقلابی، فقهی) به قومیت داشته و در مجموع، آن را زیر مجموعه بیاهمیتی از جامعیت دین اسلام تلقی نمودهاند. در این بررسی با بهرهگیری از نمودارها و جدولهای بسیار، سی و شش اصل قانون اساسی گزینش و محک زده شده است.